میعاد با هو

ساخت وبلاگ
بعد از سه سال مطالعه و اندیشه‌ورزی در آثار یونگ و روانشناس های مکتب یونگ، به جرأت می‌توانم بگویم، این اسلوب تحلیلی برای روان انسان، کارآمدترین مدل برای یافتن و عبور از مسئله هاست ... نخستین بار، فقط یونگ است که از مفاهیمی همچون عقده، سایه، کهن‌الگو و درونگرایی و برونگرایی سخن می گوید. این مدل، قادر است گذشته‌ی انسان را به مثابه‌ی نیرومندترین بخش زندگی، به نحو جامع و از حیثیت های گونه‌گون تحلیل کند و ریشه های مسائل کنونی را بیابد تا آدمی بتواند از آن ها گذر کند .... فروید تنها از زاویه امر جنسی و تعمیم آن بر گستره‌ی نامتناهی حیات، به گذشته می نگرد و این رویکرد را تنها از یک اسطوره اخذ می کند. در حالی که یونگ، با بهره‌گیری از همه‌ی آثار اساطیری تاریخ بشر، مدل جامع‌تری ارائه می دهد و با بنیان‌گذاری مفاهیم سرشاری همچون عقده و سایه، آنیما و آنیموس و ... قدرت بیشتری به سرپنجه‌های تحلیل و درمان می بخشد.از این رویکرد ژرف، غفلت نکنیم. میعاد با هو...ادامه مطلب
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 14:22

رویداد های زندگی مرا به یاد آن نجوایی می اندازند که گفتم: در پس هر رنجی معنایی نهفته است. پس اگر چنین است ای رنج ها مرا دریابید. اما چه رنجی بالاتر از این که از درون قوطی فلزی مچاله شده، حتی بی هیچ خراشی بیرون آیی؟ می دانی جنس این رنج از چیست؟ این رنجِ بی رنجی است ... چگونه شد و چرا چنین شد؟ به گاهسار بلند و طولانی درون اسماعیل فکر می کنم که وقتی پدرش ابراهیم تیغ بر گلویش کشید، و آن تیغ نبُرید، اسماعیل را چه حالتی بود؟ بعید می دانم خوشحال می بود. او با خود می گفت چرا نبرید؟ اگر می برید آیا نشانه آن بود که حضرت حق، اسماعیل را دوست ندارد؟ مگر حسین که لگدکوب اسبان رمیده‌ی دوزخیان شد، محبوب حق نبود؟پس اگر اینک مرا از آن دوزخِ زشت، رها ساختی، نه نشانی از مهر تو دارد و نه علامتی از کین تو .... تنها پرسشی است که رویدادگی زیستن مرا به چالش می کشد. چرا چنین شد؟ قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ -188/اعراف- اما خوب که گوش میکنم می شنوم ... صدای تو را می شنوم ... تو با من سخن گفتی ... جهان کلمات توست. و این کلمه همچون تیری است بر نقطه ای که آغازگاه حیات من است. صدای تو را می شنوم و عجب از اینکه تا کنون نمیشنیدم. قاعده را یافتم. لحظه ای اگر گوش بر تو نسپارم و هستی را در هست بودگی اش، ننیوشم تو مرا به دوزخی سخت مبتلا خواهی کرد ... من صدای تو را دوست دارم و تو گوش های لاله گون مرا ... و این تنها، تنها، تنها قاعده‌ی بازی زندگی است ... سپاس از تو ... سپاس که مرا دوباره به صدای دوست داشتنی خود شنوا کردی .... باکی از هیچ نیست. دوستانی دارم که همچون کوهسارانی بلند، مرا در تندباد حوادث در آغوش مهر می گیرند .... رشک می بری از ا میعاد با هو...ادامه مطلب
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 171 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 23:45

باید امشب بروم.
باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من
جا دارد ، بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست ،
رو به آن وسعت بی‌ واژه که
همواره مرا می‌خواند.

سهراب سپهری

میعاد با هو...
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 129 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 23:45

دیر زمانی است که مرا صدای تپش قلبی، بی قرار می کند. قلبی که در دوردست ترین نقطه هستی، به انتظار من نشسته است. قلبی که همواره به یاد من است و بی نشان، در سراسر زندگی من، در حال پرسه زدن ... همچون روحی اندوهناک ... دلسپرده و عاشق. چگونه مرا یافته و چه میعاد با هو...ادامه مطلب
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 101 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 3:51

چرا رخسار از دیده ها پوشانده ای؟ مگر در تو کدامین گناه، چنین شرمسارت کرده است؟ برخیز و رقصی بزن ... و با وجودی برهنه، تمامیت خویش را به عرصه درآور. شیوه‌ی مستوری، از تو می کاهد ... خود را به جهانیان هدیه کن. تنها چنین است که وسعت رویا هایت، تو را به میعاد با هو...ادامه مطلب
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 112 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 3:51

اگرچه آدمی را در این زندگی، همواره رنجی است ... اما معنایی که در پس هر رنج، به انسان بخشوده می شود ارزشی به قدرِ تمامیت زندگی دارد. پس اگر چنین است ... ای رنج ها مرا دریابید. سپیده ای در آسمان پنجشنبه ۱۳۹۹/۰۴/۱۲ساعت ۱۰:۱۰ ق.ظ به قلم مـعـراج| میعاد با هو...ادامه مطلب
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 92 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 3:51

دگر زمانه‌ی نشستن و در انتظار معجزه بودن تمام شده است.باید به پا خاست و دست به تصرف برد ... باید به تصرف سرزمین ها رفت و همچون اسبی تازان، بدون لحظه ای درنگ، مرز ها را گسترده تر کرد. مگر قصد ظهور هزاران شگفتی را نداشتی؟ پس در کدامین افسونِ وحشت، محص میعاد با هو...ادامه مطلب
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 105 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 3:51

روزگاری پیش ٬ زن در عرصه نمی زیست. شیوه‌ی پنهانی می پسندید و برای خویش ، تقدسی با شکوه قائل بود. خود را گوهر زیبایی می پنداشت. و روی از نامحرمان می پوشاند. پیشه اش زمزمه سازی بود و نبردگاهش ٬ قلب عاشق میعاد با هو...ادامه مطلب
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 139 تاريخ : چهارشنبه 12 تير 1398 ساعت: 9:36

کودکان ، نه از فرط جهالت و اوج حماقت ، با اشیا سخن می گویند و آنان را جاندار می دانند. بلکه این نوع بینش ، نشات گرفته از فطرت پاک و تازه به عرصه آمده آنان است که هنوز از سرچشمه ملکوتی اش ، کاملا جدا ن میعاد با هو...ادامه مطلب
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 161 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 20:36

همه عالم را گشتم ... جهان را زیر و رو کردم. همه زنان تاریخ را نگریستم ... همه دوشیزگان روزگاران را ملاقات کردم. ولی در تماشای تو ... خیره ماندم . تو را دیدم و ایستادم... آری ... بی آنکه بدانم ، قلبم ر میعاد با هو...ادامه مطلب
ما را در سایت میعاد با هو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sepidesar بازدید : 154 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 20:36